پاییز بود.

on Monday, September 29, 2014
به من باشد می‌گم پاییز خیلی غم‌انگیزه, چرا همه دنبال این هستند که ثابت کنند پاییز خوبه, چرا هی در این باب می‌نویسند, من حتی خودم که توی پاییز به دنیا اومدم و تولدم مهر هست, ولی باز دوست ندارم پاییز بیاد, انگار همه چیز خالی می‌شه, درخت‌ها دونه دونه برگ‌هاشون رو از دست می‌دن, هوا خورشید رو کم میاره, اونی که از دست داده می‌دونه درختی که برگ‌هاش رو از دست می‌ده یعنی چی, چطوری می‌شه پاییز رو گذروند ولی غمگین نبود, نمی‌شه, مخصوصن که تولدت هم باشه, غم می‌شه روی غم, یکی می‌گفت خاصیت پاییز یعنی غمگین بودن, به قول رادیو چهرازی پاییز همه‌اش شب دیگه, نصف روز غروب‌ه..
پاییز انگار آدم خالی می‌شه, توی دل‌ش هیچی نیست, آنقدر خالی که می‌تونی دونه دونه برگ‌های درخت که روی زمین افتاده رو بذاری توی دلت, پرش کنی با برگ‌ها, که پر بشه, واقعن پر می‌شه؟ دل آدم با چی پر می‌شه, با غصه...
تو پاییز خالی بودن دل بیشتر به چشم میاد...
به قول رادیو چهرازی :جمشید اگه پاییز آنقدی که تو می‌گی خوبه,  چرا ما هر سال روز اول پاییز آنقدر دل‌مون خالی می‌شه, همه به این زرد و نارنجی نگاه می‌کنند حال‌شون جا میاد, چرا ما بلد نیستیم, چرا همه رفته بودن‌هاشون رو می‌ذارن واسه پاییز, چرا  پاییز هیچ کی بر نمی‌گرده...
این همه پاییز دیدم, ولی این پاییزغمگین‌ترین‌شان بود مخصوصن این که تولدم هست, مهر هست, ته دل‌م خالی هست.. غمگین دیگه.. غمگین..


0 comments:

Post a Comment